| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خوش بحال اون روزا که بهمون میگفتن برنامه ت چیه؟ میگفتیم املا-علوم-فارسی ،
اما حالا چی؟ یه همچین سوالی بپرسن درجا دچار یاس ِ فلسفی ِ حاد میشیم!
اصن یه وضی
هیچی اندازه این حال نمیده به آدم وقتی که یه بچه کوچیک دستاشو دراز میکنه سمتت یعنی بغلم کن!! :*
دختره شمارمو شانسی گرفته میگه:میخوام بیشتر باهات آشنا بشم،میشه اسمتو بگی
با خودم گفتم بذار یه شوخی ابدار بکنم اول کاری یه کم با هم بخندیم
گفتم:سید موسی علمداری هستم،تو سازمان اطلاعات کار می کنم،
الان 3هفتس گوشیش خاموشه :|
زمان بچگی ما , وقتی تلفن زنگ میزد و با ما کار داشت لامصب خدای کلاس بود دیگه .... در حد تماس خارجه الان
دیروز بابام اومد تـو اتاقـم گفت : پسـرم اوضاع مالـیت چطـوره ؟ پـول مول داری؟! منم گفتم آره فعلاً دارم ، گفت : خوب یه هفـت تومن بده من برم بـنـزین بـزنـم
:|
یکی از آپشن هایی که ما پسرا داریم اینه که ..
شکست عشقی میخورن در حد خودکشی... اصن داغون...
اما تو اون لحظه مرگ زندگی یه دختر خوشگل از جلو رومون رد شه میگیم جوووووووووووووووووووووووون
بی شعوری یک عیب مادرزادیه
بیاین با بی شـعــورا مـهربون تـر باشیــــم ! :|
میگن آرامش یعنی هر وقت قهر کنی
مطمئن باشی کسی جات رو نمی گیره.....
حالا ما تا یه عشوه اومدیم
طرف عروسی کرد !!
نصفه شب از خواب پریدم ...... یه "دو هزار پا" داشت روی سینم به صورت کاملا پریودیک با فرکانس ثابتی حرکت میکرد ، مارو میگی .....!!!! بلللللللند شدم رو هوا با یه حرکت فیلیپینی همینجور که داشتم دور خودم می پیچیدمو به لباسام چنگ مینداختم در اتاقو وا کردم پریدم تو هال ، ( یعنی تو اون لحظه اگه لینچان و جت لی و جکی چان با هم میریختن سرم ، شکست میخوردن ، اصن کنترلمو کاملا از دست داده بودم ) . یه هاله ی ضعیفی از نور تو یه قسمتی از هال افتاده بود ، مثه یوز پلنگ خودمو رسوندم اونجا دیدم یه چیزی چسبیده به شلوارم ، با تمام قدرت با کف دست با پشت دست با مشت با آرنج همینجوری داشتم میکوبیدم به پام ، حالا منه بد بخت هم دستم درد گرفته بود هم پام ، ازون طرفم داشتم زهره ترک میشدم ، فکر میکردم این پاهاش گیر کرده تو شلوارم واسه همین کنده نمیشه ، آقا دورخیز کردم با پا رفتم تو دیوار تا له بشه ، دو سه تا غلتم روی زمین زدم تا کاملا پرس بشه ، یعنی حرکاتی کردم که یه گونگ فو کار حرفه ای از انجامش عاجزه ، بعد از اینکه خودمو آش و لاش کردمو دهن دستو پام سرویس شد پریدم چراغو روشن کردم که دیدم بدبخت پرس شده ( بازم چشام خوب نمیدید ) عینکمو زدم دیدم اههههههههه اینکه هزار پا نیست........ اسم مارکی بود که روی شلوارم دوخته شده بود ،
تا چند روز بعدش دست و پام درد میکرد :|
راستی یه چیزی بدجوری ذهن منو مشغول کرده ؛ موندم با این 100 تومنی که دولت تا قبل از عید میخواد به هر خونواده ای بده؛ بعد از خرید یه خونه و دو تا ماشین ویه سفر خارجی توپ و سرمایه گزاری ؛ با باقیه پول چیکار کنم ؟
ینی اولش خواستم به بهزیستی کمک کنم ؛ ولی یادم اوند که دولت خودش بهشون میرسه !
الان گژینه ای که پیش روم میبینم کمک به قحطی زدگان سومال و اون طرفاس ...
شانس آوردیم صدر اسلام ته دیگ سیب زمینی وجود نداشت و الا خوردنش حرام اعلام می شد.
پول کم آوردم از دانشگاه زنگ زدم میگم بابا یکم پول بزن به کارتم
میگه شماره کارتت چنده؟
شماره 16 رقمیو خوندم بهش
برگشته میگه باشه- فقط اسمت چی بود؟؟؟
از صب دارم دنبال پدر مادر واقعیم میگردم :|
تو دانشگاه رفتم سمت دانشکده کشاورزی!
دیدم پشت دانشکده یه مزرعه کوچیکه گوجه فرنگیه...!!!
تا شروع کردم به خوردن ، یه دختره داد زد:پروژه پایان ترمو نخور گشاد !!!
من هرموقع کسی یا چیزی رو دوست دارم
وامیستم اینقدر از دور نگاش میکنم که یکی بیاد بخرتش
یا ببرتش بعد خیالم راحت میشه میرم پی زندگیم
خیلی سعی کردم مث این فیلما دوتا بزنم تو گوش یکی
بعد یهو به خودش بیاد زندگیش عوض شه
منتها هر وقت اولیو زدم دعوا شد !
به درجه ای از عرفان و معرفت رسیدم
که واسه خودم یه چیزی تعریف میکنم میخندم
تازه آخرش هم از خودم میپرسم: جان من!؟
بعضیا همون بعضیا بمونن ، بهتره !
یه فـامـیل داریم اسمش “سیـمـین” ـه
الان یـه سـال میشـه کـه “نیم سـاعت” صـداش میکنم !
یارو میره پیش دکتر متخصص میبینه ویزیتش بیست هزار تومن شد!
به دکتر میگه: اگه تخفیف میدی بگم کجام درد میکنه
وگرنه خودت بگرد پیداش کن!
پروردگارا!
گناهانِ ما را به ریال و کارهای نیکمان را به دلار محاسبه بفرما !
حس میکنم دنیا نیاز جنسی شو داره با
ما ا?ران? ها برطرف میکنه |:
امروز رفتم پرونده تحصیلیم رو از دبیرستان بگیرم طرف نه ازم مدرک شناسایی خواست نه اصلا به عکس هامتوی پرونده نگاه کرد!!
بهش گفتم : آقا اینجا یه کارت شناسایی از ملت نمیخوای شما؟ شاید یکی دیگه میومد پرونده تحصیلی منو میگرفت!!!!
برگشت گفت : این مدارکی که تو داری رو لاش سبزی هم نمپیچن آخه به درد کی میخوره؟؟
:|
:|
اصن یه وضی
چیزی به اسم خیانت وجود نداره، به اسم خریت وجود داره ...
تویی که زیادی اعتماد میکنی و اونی که سوء استفاده میکنه ...
همین.
میخواستیم حکم بزنیم 3 نفر بودیم یه نفر کم داشتیم بابا بزرگمون دستش تو جیبش بود اونور وایساده بود بش میگم بابا بازی میکنی؟
میگه نه دارم میخوارونمش!!
:|
آقا ما یه پسر عمه داریم
نموده منو از بس که خالی میبنده
دیشب یه خالیی بست که دچار یاس فلسفی شدم
نشستم پیشش بحث سر هنر در رفتن از دست پلیس بود که گفت :
من یه بار با تراکتور از دست الگانس پلیس فرار کردم !!!
:|
در پی حفاری در آبادان باستان شناسان موفق به کشف یک عینک ریبون سفالی میشوند که متعلق به (کا) اول بوده است... ))))))
هرطور حســـاب میکنم میبینم نه نمیشه :
آخه من همه ی آرزوهامُ رو دلار 1200 تومن حساب کرده بودم...!!!!!
اصن یه وضی
یکی از فامیلامون ? سالشه اسمش اتنا س عمش تعریف میکرد میگفت تو جاده یه قم یه غرفههای هست که قران بخوانید جایزه بگیرید بود آتنا رو بردیم با کلی عزت و احترام گذشتنش پشت میکروفن! آتنا شروع کرد: بسم الله رحمان رحیم مستمو مستم آره جردنو بستم آره ازم میترسن! یهو همه یه مسئولین غرفه با باباشو مامانش حمله ور شدن سمت میکروفن....
:|
یه روشی هست که می تونی تشخیص بدی یه جنازه متحرک به حساب میای یا یه آدم زنده... بدین صورت که آهنگ "کُردی،تُرکی،لُری،بندری" بذاری اگه قر تو کمرت نیومد بدون مُردی
خخخخخخخخخخ
دختر خالم برای عشوه پیش شوهرش
عزیزم من خود پرنسس فیونا هستم
شوهرش چه فایده شبا هیولا میشی ادم وحشت میکنه کنارت بخوابه :|
دیشب مهمون داشتیم آبجی کوچیکم داشت چایی تعارف میکرد به زن عموی بابام که رسید،بهش گفت :الهی پیر شی.آبجیه منم که معنیه این حرفو نمیفهمید گفت الهی خودت بمیری،(تا نیم ساعتم رفت تو اتاقش گریه کرد)
:|
اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
لامصب خیلی شرایط سختیه یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو ، اون دوتا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی :|
قلیونه همگانـــــــــــــــــــــی
بیشتر مشکلاتتون با دوس دخترتون ؛
زیر سر دوستِ صمیمیه دوس دخترتونه، مطمئن باشین... :| :دی
چند وقت پیش حس کمبود محبت داشتم
رفتم یه کم بتادین تو دستم ریختم و اومدم جلو مامانم سرفه کردم گفتم وای خون دارم خون بالا میارم
مامانم زد تو سرم گفت از بسکه میری تو اون اینترنت بی صاحاب برو توالت فرشامو کثیف کردی ..
بابام کلا محلم نذاشت
داداش کوچیکم هم داشت از خوشحالی بالا پایین میپرید و میگفت اخ جون سعید بمیره اتاقش مال من میشه
:|
امتیاز : | نتیجه : 38 امتیاز توسط 10 نفر مجموع امتیاز : 10 |